Quantcast
Channel: قشم ديلی - پايگاه خبری تحليلی جزيره قشم - پربيننده ترين عناوين علمی، فرهنگی و هنری :: rss_full_edition
Viewing all 1193 articles
Browse latest View live

دانلود دو ترانه يادگاري از مرتضي پاشايي + متن

$
0
0
سه نسل دات کام: متن کامل و دانلود مستقيم ترانه هاي «يکي هست تو قلبم که هر شب...» و «نگران مني» تيتراژ پاياني برنامه ماه عسل تقديم شما علاقمندان به مرحوم مرتضي پاشايي مي شود. پرتال فرهنگي سه نسل از شما کاربران گرامي براي شادي روح اين عزيز از دست رفته التماس دعا و قرائت فاتحه دارد.بشنويد و دانلود کنيدیکی هست تو قلبم که هرشب واسه اون مینویسم و اون خوابهنمیخوام بدونه واسه اونه که قلب من این همه بی تابهیه کاغذ یه خودکار دویاره شده همدم این دل دیوونهیه نامه که خیسه پر از اشکه و کسی بازم اونو نمی خونهیه روز همینجا توی اتاقم یه دفعه گفت داره میرهچیزی نگفتم آخه نخواستم دلشو غصه بگیرهگریه میکردم درو که میبست میدونستم که میمیرماون عزیزم بود نمی تونستم جلویه راشو بگیرممیترسم یه روزی برسه که اونو نبینم بمیرم تنهاخدایا کمک کن نمیخوام بدونه دارم جون میکنم اینجاسکوت اتاقو داره میشکنه تیک تاکه ساعت رو دیواردوباره نمیخوام بشه باور من که دیگه نمیاد انگار بشنويد و دانلود کنيدتو به جای منم داری زجر می کشییکی عاشقته که تو عاشقشیتو به جای منم پُره غصه شدینذار خسته بشمنگو خسته شدی..نگران منی که نگیره دلمواسه دیدن تو داره میره دلمنگران منی مثل بچگیامتو خودت می دونی من ازت چی می خواممگه میشه باشی و تنها بمونممحاله بذاری محاله بتونمدلم دیگه دلتنگیاش بی شمارههنوزم به جز تو کسی رو ندارهعوض می کنی زندگیموتو یادم دادی عاشقیموتو رو تا ته خاطراتم کشیدمبه زیبایی تو کسی رو ندیدمنگو دیگه آب از سر من گذشتهمگه جز تو کی سر نوشتو نوشتهتحمل نداره نباشیدلی که تو تنها خداشی ♫♫♫یه غرور یخی یه ستاره ی سردیه شب از همه چی به خدا گله کردیدفعه به خودش همه چی رو سپرددیگه گریه نکرد فقط حوصله کرد..نگران منی به تو قرصه دلمتو کنار منی نمی ترسه دلمبغلم کن ازم همه چیمو بگیربذار گریه کنم پیش تو دل سیر..مگه میشه باشی و تنها بمونممحاله بذاری محاله بتونمدلم دیگه دلتنگیاش بی شمارههنوزم به جز تو کسی رو ندارهعوض می کنی زندگیموتو یادم دادی عاشقیموتو رو تا ته خاطراتم کشیدمبه زیبایی تو کسی رو ندیدمنگو دیگه آب از سر من گذشتهمگه جز تو کی سر نوشتو نوشتهتحمل نداره نباشیدلی که تو تنها خداشی..ترانه سرا : مهرزاد امیر خانی

فریده سپاه منصور: مردم فکر می‌کنند ما میلیاردریم

$
0
0
۱۵ فروردین ۹۴ که بیاید فریده سپاه منصور وارد شصت و هشتمین سال زندگی‌اش می‌شود؛ سال‌هایی که بیش از نیمی از آنها را صرف بازیگری کرده است، گرچه کارنامه او آنقدر با وسواس و دقت شکل گرفته که به نظر نمی‌رسد او ۴۴ سال است در سینما، تلویزیون و تئاتر ایران مشغول فعالیت است. آخرین سریالی که از سپاه منصور دیدیم، «شاهگوش» بود که به کارگردانی داود میرباقری در شبکه نمایش خانگی تولید شد. سریال روی آنتن او نیز «جلال الدین» است که در آن نقش مهینه خاتون مادربزرگ جلال الدین را بازی می‌کند. نوروز سال ۹۴ شبکه چهار سیما فیلم سینمایی «آسمان محبوب» ساخته داریوش مهرجویی با بازی سپاه منصور را روانه آنتن خواهد کرد. خانم دهقان سریال «عقیق»، سوفیا «معصومیت از دست رفته» و مش مریم «مهمان مامان» یکی از روزهای اسفند ماه، در آستانه بهار و تولد ۶۸ سالگی‌اش به خبرگزاری مهر آمد و گپ و گفتی مفصل با ما داشت. او صریح و دلنشین سخن می‌گفت و حرف‌های صادقانه‌اش به دل می‌نشست. شاید همین بود که گفتگوی ما با او به درازا کشید. بخش اول این گفتگو را در ادامه می‌خوانید: *سال های بسیاری از عمرتان را به بازیگری سپری کردید. مادر بودن و بازیگر بودن چطور با هم کنار آمدند؟ گفتگو با فریده سپاه منصور - ما زندگی شلوغی داریم. قدیم‌ها که فرزندانم کوچک‌تر بودند، دور هم جمع می‌شدیم و حافظ می‌خواندیم. وقتی بچه‌ها کوچک‌تر هستند، آدم برایشان تلاش زیادی می‌کند اما وقتی بزرگ‌تر می‌شوند، این مسئولیت کمتر می‌شود و ما هم به عنوان بازیگر سر پروژه‌های بیشتری می‌رویم .من بیش از پنج سال به خاطر خانواده‌ام و تربیت فرزندانم کاری را نپذیرفتم چون به شدت اعتقاد دارم که فرزند باید در دامن پدر و مادر و خانواده پرورش پیدا کند. البته ماجرا به همین راحتی هم نبود چراکه ما در این مدت برای ایجاد چنین فضایی بسیاری از مشکلات مالی را سپری کردیم ولی آن چیزی که به نظر من از همه چیز بیشتر اهمیت دارد، محبت پدر و مادر است. آنقدر که محبت با بچه‌ها، آنها را رشد می‌دهد مسائل مالی موثر نیستند. از سوی دیگر وقتی برای فرزندت وقت می‌گذاری و با او دائم در ارتباط هستی، فرزند که به مرور بزرگ‌تر و فهمیده‌تر می‌شود، مسئولیت‌های پدر و مادر هم سبک‌تر می‌شود زیرا شما یک فرزند فهمیده را پرورش دادید که نتیجه تربیت و توجه زیاد شما به او بوده است. *آیا در مادرهای امروزی هم این فضا وجود دارد؟ - باید این چنین باشند. البته آقایان هم باید شرایط امروزی را درک کنند. در قدیم خانم‌ها در خانه بودند و آقایان بیرون. بعد خانم‌ها هم آمدند بیرون و در کنار آقایان کار را تجربه کردند اما آقایان همچنان خانم‌ها را به چشم خانم خانه می‌دیدند. اکنون هم در بسیاری از وقت‌ها خیلی از آقایان بیکارند و این خانم‌ها هستند که بار زندگی بر دوش آنها است. ولی من فکر می‌کنم نسل جدید مردهای روشنفکرتری نسبت به زمان ما دارد یعنی به معنای دقیق شوهرهای امروزی روشنفکرترند. *آیا شما در سال هایی که لحظه تحویل سال مثل امسال به وقت خواب می رسد باز هم سر سفره هفت سین می‌نشینید؟ - بله، همیشه. می‌دانید یک چیزهایی است که از کودکی در وجود همه ما نهادینه می‌شوند. گاهی پیش می‌آمد که ما سر سفره‌ تحویل سال خوابمان می‌برد و بعد بلند می‌شدیم و می‌دیدیم همه در حال تبریک گفتن به هم هستند و ما آن موقع می‌فهمیدیم که سال تحویل شده است. به هر ترتیب ما آن سفره را می‌چیدیم چون این فضا حس بسیار خوبی به ما می‌دهد که واقعا لذت بخش و خوب است. من حتی اگر بارها هم در این فضای سفره هفت سین خوابم ببرد باز هم دوست دارم در خانه داشته باشم. *شما هم که متولد فروردین هستید و لابد ماه تولدتان در علاقه‌تان به بهار بی تأثیر نیست. - من فکر می‌کنم هر آدمی ‌در فروردین ماه بچه می‌شود و ربطی هم به این موضوع ندارد که متولد فروردین باشد یا نباشد. در فروردین انسان مانند کودکان می‌شود؛ گویی دوباره انسان وارد زندگی جدیدی شده است و حسی دارد که هر انسانی بسته به شرایط آن را درک می‌کند. ما در مجتمعی زندگی می‌کنیم که درختان زیاد داریم. وقتی این درختان در آستانه بهار شروع به جوانه زدن می‌کنند و ما می‌توانیم این سیر تولد تا رشد گیاه را ببینیم به قدری فضای زیبایی شکل می‌گیرد که حد ندارد و حس خوبی دارد. همه چیز به دل آدم ارتباط پیدا می‌کند. به طور حتم شما هم اگر آدم دل شاد و سر زنده‌ای باشید این جوانه زدن، این رشد و این همه بوی زندگی را به وضوح می‌بینید. در فروردین بیشتر از هر موقعی این به دنیا آمدن دوباره گیاهان به چشم می‌آید که حس بسیار خوبی به من می‌دهد. *خودتان هم اهل نگهداری گل و گیاه هستید؟ - من در آب دادن به گل‌ها تنبلم به همین دلیل نمی‌توانم در خانه گل داشته باشم. یک روز پس از اجرای یکی از نمایش‌هایم دامادم به من گلی داد که باید روزی سه بار به آن آب می‌دادم. من هم سعی کردم این کار را درست انجام دهم. بعد از مدتی برگ‌های این گلدان ریخت اما پس از چند روز دوباره برگ‌هایش درآمد؛ برگ‌هایی قرمز و زیبا که برای من خیلی جذاب است. به نظرم مهم نیست می‌توانیم چند گل و گیاه داشته باشیم اما همین که با یک عدد گلدان حرف بزنیم و از بودنش لذت ببریم کفایت می‌کند. همین که با گل این گلدان حرف می‌زنید و شاهد سبز شدن آن هستید حال بسیار خوبی است که برای هر انسانی جالب توجه خواهد بود. گفتگو با فریده سپاه منصور *معمولا تعطیلات نوروزی‌تان را چطور می‌گذرانید؟ - دیدن بزرگ‌ترهای فامیل می‌رویم. فرقی ندارد از خانواده من باشند یا خانواده آقای توکلی. به بزرگ‌ترها سر می‌زنیم. من هیچوقت برای بچه‌هایم هم دخترعمه و دخترخاله را جدا نکردم و آنها با همه فامیل صمیمی هستند. دیدن خواهر و برادرها و دوستان می‌رویم. ما برنامه‌ای داریم که همه دخترخاله‌ها و پسرخاله‌ها که تعدادمان زیاد است، روز دوم عید خانه یکی جمع می‌شویم و همه را می‌بینیم تا اگر در طول عید نشد یکدیگر را ببینیم، دیدارها اینگونه تازه شود. تابستان‌ها هم در پارک قرار می‌گذاریم و به پیک نیک می‌رویم. *پیشنهاد می‌کنید مردم چطور تعطیلات نوروزی‌شان را بگذرانند؟ - ببخشید من چه کاره هستم که به مردم توصیه کنم؟ محققم، جامعه شناسم یا مردم شناس!؟ *هنرمندید. مردم معمولا حرف هنرمندان را قبول دارند. - من اگر خیلی هنر کنم باید خودم درست زندگی کنم و هیچوقت به خودم اجازه نمی‌دهم به کسی توصیه‌ای کنم. هر کسی هر کاری دوست دارد انجام بدهد. *شما نوه هم دارید؟ - خیر و این برای من نکته جالب توجهی است چرا که نسل جدید اصلا نمی‌خواهد بچه دار شود. اگر دقت کرده باشید در حال حاضر همه خانم‌ها شاغل هستند و متاسفانه می‌بینیم که تعدادی از همین خانم‌ها از همسران خود جدا می‌شوند و وقتی هم از آنها دلیل را جویا می‌شویم معلوم می‌شود مردان فرزند می‌خواستند اما خانم‌ها نه. خانم‌ها به این دلیل مخالفت می‌کنند چون باید بعد از بچه دار شدن در خانه بنشینند و دیگر فعالیتی نداشته باشند به خاطر همین از همسر خود جدا می‌شوند. عده‌ای دیگر هم باورهایی از قبیل آلودگی هوا و وقوع جنگ را بهانه‌ای برای بچه دار نشدن خود می‌دانند. اینها در یک نا آرامی‌ به سر می‌برند که امنیت بچه دار شدن را در خود نمی‌بینند. *انگار این حرف‌ها بیشتر بهانه است. امروزی‌ها در نوع برخوردهایشان هم با نسل گذشته متفاوتند. - من برخی مواقع سوار اتوبوس می‌شدم چون خیلی از اتوبوس سواری خوشم می‌آمد اما اتفاق ناراحت کننده برایم این بود که این من بودم که بلند می‌شدم و جایم را به یک آدم مسن‌تر می‌دادم در حالی که جوانان در عادی‌ترین شکل ممکن به نشستن خود ادامه می‌دادند و کاملا به این فضا بی اعتنا بودند. البته وقتی متوجه می‌شدند که من فریده سپاه منصور هستم آن وقت به این فکر می‌افتادند که جای خود را به بزرگترها بدهند. جالب‌تر اینکه به من طعنه می‌زدند که فلانی آیا اتومبیلی گران قیمت خود را در گاراژ گذاشته‌ای یا می‌خواهی با سوار شدن به اتوبوس بگویی که شما هنرمندان هم مثل ما هستید؟! گفتگو با فریده سپاه منصور *شما واقعا همیشه اهل رفت و آمد با وسیله نقلیه عمومی ‌در سطح شهر هستید؟ - خیر. به دلیل اینکه لوکیشن‌های کاری ما اغلب دور از منزلمان هستند، مجبورم از آژانس استفاده کنم. البته همانطور که گفتم دوست دارم سوار اتوبوس بشوم اما به خاطر همین فضایی که گفتم کمتر دست به این کار می‌زنم و لحظه‌هایی هم که در اتوبوس می‌نشینم سعی می‌کنم گوش‌هایم حرف‌های این چنینی را نشنود. جالب اینکه یک میدان میوه و تره بار در نزدیکی منزل ما هست که من هر وقت به آنجا مراجعه می‌کنم فقط از درگاه خدا می‌خواهم که کسی مرا نشناسد. کافی است که یک نفر من را بشناسد آن زمان است که همه ساکنان حاضر در میدان میوه تره بار مرا می‌شناسند. جالب‌تر اینکه بسیاری از این عزیزان هم با صدای بلند می‌گویند فلانی آمده تا وانمود کند به مردم تعلق دارد و گرنه همه می‌دانند او حساب میلیاردی در فلان بانک دارد. البته این موضوع در کنار لطف و مهربانی است که بسیاری از مردم به من دارند. اما خب به هر حال ناراحتم می‌کند، به طوری که در برخی موارد حس می‌کنم حق مردم را خورده‌ام که این چنین با من برخورد می‌کنند. ولی با این حال باز هم برای خرید می‌روم چرا که معتقدم ما باید مردم را ببینیم. من اگر مردم را نبینم و با آنها گفتگو نداشته باشم، فضا شکل دیگری می‌شود. *با این توصیفاتی که از همسرداری، نگهداری فرزند و خرید میوه و تره بار گفتید به نظر می‌آید با آشپزی هم میانه خوبی دارید؟ - من عاشق آشپزی هستم. البته از تمیز کردن و جارو کردن متنفرم، ولی عاشقانه آشپزی را دوست دارم. خودم غیر از رشته پلو و هویج پلو همه غذاها را دوست دارم و برای خوب درست کردن آن‌ها هم نهایت تلاشم را انجام می‌دهم. البته یکسری غذاها هست که همسرم دوست دارد و پسرم دوست ندارد و یکسری غذا هم وجود دارد که فرزندم دوست دارد و همسرم تمایلی به خوردن آنها ندارد. *بنابراین پسر شما هنوز ازدواج نکرده است و شما در مقام یک مادر شوهر قرار نگرفتید؟ - نه خوشبختانه. البته بعضی وقت‌ها به پسرم می‌گویم که اگر روزگاری ازدواج کردی و من در دنیا نبودم یادت باشد که این رفتارهای غذایی را همسرت تحمل نخواهد کرد. بعد او هم به شوخی می‌گوید مادر خیالتان راحت هر وقت من زن گرفتم آن وقت متوجه می‌شوید چنین رفتارهایی از من سر نمی‌زند. به همین خاطر است که همیشه از خدا خواسته‌ام وقتی پسرم ازدواج می‌کند در این دنیا نباشم چون دوست ندارم منصب مادر شوهری را به دوش بکشم. *اما من حتم دارم شما بسیاری از تابوهای موجود در حوزه مادر شوهرها را می‌شکنید . - می‌دانید مساله چیست، مساله این است که در حال حاضر برنامه‌های مختلف روشنگرانه از تلویزیون نسبت به قبل بیشتر شده که کمک زیادی به استحکام کانون خانواده می‌کند. البته بماند که مردها زیاد اهل این برنامه‌ها و حرف‌ها نیستند ولی بالاخره بانوان به این موضوع توجه بیشتری می‌کنند. یک کتاب معروفی به نام «زنان ونوسی، مردان مریخی» وجود دارد که من همیشه این کتاب را به زوج‌های جوان اهدا و به آنها تاکید می‌کنم آن را با هم بخوانند و به صورت جداگانه این کار را انجام ندهند. زوج‌ها با خواندن این کتاب باید متوجه شوند که چقدر مرد و زن دنیای متفاوتی از یکدیگر دارند. برای اینکه آن زمانی که خانم خود را می‌کشد تا عشق خود را به همسرش نشان دهد مرد اصلا نمی‌فهمد چراکه او دنیای متفاوتی با دنیای همسرش دارد. یا مردها که جمله دوستت دارم را به سختی بیان می‌کنند و دوست دارند با عمل این را نشان دهند. اما چون این دو انسان از دو کره جدا هستند هیچکدام این نوع دوست داشتن را دریافت نمی‌کنند و گاه حتی با وجود اینکه خیلی یکدیگر را دوست دارند، از هم جدا می‌شوند. من پیشنهاد می‌کنم که زوج‌های جوان اگر قصد ازدواج دارند و یا ازدواج کرده‌اند حتما این کتاب را مطالعه کنند چون به حدی نکات بامزه‌ای دارد که می‌تواند مفید فایده باشد. اینها تجربه‌هایی است که من در آستانه ۶۸ سالگی به دست آورده‌ام و شما باید به سن من برسید تا متوجه حرف‌هایم شوید. گفتگو با فریده سپاه منصور *به طور حتم در دوره شما چنین کتابی وجود نداشت. پس شما چطور به فضای خوبی از زندگی زناشویی و مسائل مربوط آن رسیدید؟ - من شهریور سال ۵۰ ازدواج کردم و آن زمان مشکلی وجود نداشت. ولی مسایلی مثل اینکه مادر زن و مادر شوهر و فلانی و فلانی چه می‌گویند و چه نمی‌گویند در خانواده‌های آن نسل وجود داشت. به هر ترتیب من اعتقاد دارم همواره باید صبور باشیم. اگر صبور باشیم بیشتر دنیای اطراف را می‌بینیم و بیشتر به حل مشکلات کمک می‌کنیم. ما باید همیشه صبر کنیم. مادران در برخی موارد فکر می‌کنند پسرشان وقتی عاشق می‌شود او هم فراموش می‌شود. من معتقدم هیچ پسری در هیچ شرایطی مادر خود را فراموش نمی‌کند. البته در بعضی اوقات مادران به خاطر اینکه پسران خود را از دست ندهند اعمالی انجام می‌دهند که نفر سوم زندگی که همان عروس خانم است از کار این مادر رنجیده خاطر شود. در حالی که چیزی از دست نمی‌رود. پسر یکی دو سالی سرگرم زندگی خود با همسرش است اما مطمئن باشید بعد از این مدت آرامش دوباره به کانون اولیه خانواده پسر و دختر باز می‌گردد و این التهاب فروکش خواهد کرد. بنابراین در چنین فضایی لازم است که همه صبور باشند

برگزاری نمایشگاه عروسک های دستی آیسل

$
0
0
به گزارش قشم دیلی به نقل از «آرتنا»، عروسکها خاطره انگیزترین بخش کودکی همه ما هستند. ما اولین بار پدر شدن ، مادر شدن ، دوست داشتن و دوست داشته شدن را با عروسکهایمان تجربه کرده ایم شاید عده ای از ما عروسک هایی را که با پارچه های اضافه خیاطی های مادرانه دوخته می شد و برای بچه ها گنجی وصف ناشدنی بود و بسیار بیشتر از عروسکهای پرتجمل امروزی همدم و مونس فرزندان و کودکان آن روزها بود، به خاطر داشته باشیمآنچه آن عروسکها را عزیزتر می کرد عشقی بود که در تاروپود آنها بافته و دوخته شده بود. ما در این نمایشگاه کوشیده ایم، گوشه ای از خاطرات کودکی را برای شما زنده کنیم و نیز به کودکانمان خلق کردن و آفریدن را بیاموزیم و قوه خلاقیت آنها را برانگیزیم ساخت عروسک های این مجموعه مدت ۵ ماه به طول انجامید.مواد اولیه این مجموعه شامل پارچه، نمد، کاموا می باشد. هدف از ایجاد این مجموعه، آشنا کردن جوانان با هنرهای دستی ایجاد شغل های خانگی و کارآفرینی برای زنان و دختران این مرز و بوم می باشد.در این نمایشگاه که در نگارخانه سروش مشهد در خیابان فلسطین یک برگزار شد، هنرمندان افسون هوشیار متولد ۱۳۵۱ فارغ التحصیل مهندسی صنایع غذایی و کارشناس ارشد تجارت الکترونیک که فعالیت های هنری در زمینه موسیقی ، خطاطی ، نقاشی و صنایع دستی را از سال ۱۳۷۵ شروع کرده است و انوشه هوشیار متولد ۱۳۶۱ فارغ التحصیل مهندسی معماری در زمینه طراحی داخلی و دیزاین غرفه های نمایشگاهی فعالیت داشته و سحر محسنی نیک متولد ۱۳۶۱ فارغ التحصیل مهندسی نرم افزار کامپیوتر و مترجمی زبان انگلیسی حضور دارند.جهت حضور در گالری با شماره ۰۹۳۸۵۸۵۰۹۲۶ تماس حاصل فرمایید.

نخستین نمایشگاه نقاشی فولکلور خراسان شمالی

$
0
0
محمد جواد عبدی - آرتنا: به گفته "علیرضا محمدزاده" دبیر این نمایشگاه، حدودا تعداد ۵۰ تابلو با ابعاد ۴۰. ۳۰ از روز شنبه ۲۷ دیماه ۱۳۹۳ تا روز چهارشنبه به نمایش گذاشته خواهد شد. توضیح اینکه این نخستین نمایشگاه بانو گلابتون نقاش ۷۸ ساله سبک عامیانه می باشد.آثار این نقاش تاکنون در کتابی با عنوان "نقاشیهای گلابتون" در سال ۱۳۸۹ به کوشش علیرضا محمدزاده بچاپ رسیده است که شامل طرحها و نقاشی های زیبا و کم نظیر وی از کودکی تا بزرگسالی می باشد. درباره "گلابتون صدقی" هنرمند سبک فولکلور خراسان شمالیگلابتون صدقی، متولد سال ۱۳۱۶ "الله آباد" شیروان و بزرگ شده بجنورد است. وی، طراحی گل و بوته را از سنین نوجوانی در بجنورد، روی پارچه آغاز نمود؛ طرحهایی که با ظرافت گلدوزی می شد. گلابتون در جوانی بهترین گلدوز یا ظریف دوز شهر بود؛ لباسها و تزئینات پارچه ای بسیاری با دستان ظریف و هنرمند وی، تبدیل به جواهر می شدند. زیبایی سحر انگیزی در منازل هواخواهان هنرش هویدا گردید. طرحهای وی آمیخته با قصه ها و افسانه ها، گلدوزی می شد؛ با نخهایی رنگارنگ و بسیار ظریف با طیفی کامل که باعث می شد طرحها در هاله ای جادویی و مخملی نمود یابند. گلابتون، به مرور نقاشی هایی را بطور ذهنی، بر کاغذ کشید، و مداد رنگی، جای سوزن و نخهای رنگین را گرفت. هر هنرمندی در آغاز کار، مقلد هنرمندان قبل از خود است تا به یک مهارت تکنیکی نایل آید اما هنر گلابتون، وارث هیچیک از تجربه های تکنیکی هنرمندان نیست؛ هنر وی، هنری اصیل، ناب و خود جوش، برگرفته از فطرتی ساده و بومی می باشد. عشق به زیبایی، باعث ترسیم صدها گل بوتة وحشی که چشمان شکارگرش در بیابانها و باغات می دید، می شد. کشیدن گُل ذهنی، شاید مهارت آنچنانی لازم نداشته باشد اما، آنچه که آثار گلابتون را از آثار دیگر نقاشان سبک عامیانه با تکنیک های بالا متمایز می کند، روحی است که وی به آثارش می بخشد. وی چون گلی که خود بخود عطر می پراکند، ذاتی و با راهنمایی و استادی طبیعت نقاشی می کند؛ بدون هیچ نیازی به نقد و بررسی های هنری. تکامل آثار هنری گلابتون، از سالهای دور تا به امروز، با تأنی انجام یافته است و دست آوردها، کماکان همان گل و گلدانها و گاهی درختان است و طبیعت در تمام آثار وی جریان دارد. از سال ۱۳۷۵ ، نقشهایی از خاطرات و گذشته های خود، در کنار گل و گلدان ها کشید و آنان را همچون دیگر آثارش به شیوه ذهنی طراحی کرد. فقدان مهارت در ترسیم نقاشی های متأخر وی از خاطراتش، در رابطه با پرتره و اشیاء کاملأ مشهود است و اما، نبود همان مهارت متداول است که آثارش برخوردار از یکنوع بیان تصویری خاص گردیده. در تابلوهایی با مضمون "برگشت به گذشتة رویایی"، تمام نقیصه های فنی و تکنیکی، خصوصأ آناتومی اندامها، اشیاء و پرسپکتیو خطی و فضایی، تأثیرات مثبتی دارند و رمز و رازی فرا واقعی به آثار بخشیده اند. در اینجا، وجود نواقص در فن به تصویر کشیدن آدم، حیوانات، اشیاء و نبود پرسپکتیو معمول در آثار متأخر وی، بدل به مزیت می گردد و این خود، ناب بودن این هنر ساده گرا را دلیل می شود. این آثار، نتیجة الهام مستقیم از ناخود آگاه نقاش است اما نقشهای رؤیایی وی، غریب نیستند. این فرا واقعیت، با ناخودآگاه تماشاگر ایرانی و خصوصأ بومی، ارتباطی بس نزدیک می یابد تا، آثار سورآلیسم غربی. بررسی های فنی و تخصصی گرایشی برای از بین بردن احساسات هنری دارند و علیه روح نقاش پیش می روند زیرا، تکنیک و فن، ذاتأ تمایل دارند که جایگزین احساس شوند و این با روح هنر عامیانه مغایر است و با این توصیف گلابتون صدقی را می توان بطور اخص از پیشگامان نقاشی سبک ناب فولکلور و بومی خراسان شمالی دانست و آثار وی را برگرفته از روح جمعی کهن مردمان این سرزمین هنرپرور برشمرد.

تصویری/ بیست و پنجمین نمایشگاه کتاب تهران

تصویری / تخریب تنها کلیسای کرمان

بلایی که “زندگی دیجیتال” بر سر زندگی ما آورده و ما بیخبرانیم!

$
0
0
از او خواهش کردم به خاطر نکات خوبی که یادم داد، زحمت نوشتن مقاله ای کوتاه را در همان زمینه متحمل شود که این اتفاق دیروز رخ داد ، حرفهای مردی را بخوانید که مدرس دوره های نبوغ زندگی در خانه توانگری بوده است:چند تا آمار ساده!متوسط زمان صرف شده برای کار با اسمارت فونها در شبانه روز ۱۹۴ دقیقه!متوسط تعداد دفعات لمس گوشی در روز ۱۵۰ بارمتوسط تعداد اپلیکیشن روی هر اسمارت فون۴۱حداکثر فاصله ۹۰% آدمها در طول روز از گوشی ۱ متر و نیمبلاشک گوشی موبایل آدمها این روزها تقریبا مهمترین وسیله زندگی آنهاست و به نظر میرسد که ثقل زندگی ما در روابط انسانی از گویش و نوشتار و لمس و تحرک به نمایشگرهای چند اینچی لمسی منتقل شده! کافی است در مهمانی و تاکسی و پرواز و گرمابه و گلستان نگاهی نه چندان دقیق به اطراف بیاندازیم تا ابعاد مساله روشن شود!واکنش آدمها به آلارمهای گوشی چیزی در حد شرطی شدن و بلکه هم بیشتر است! در یک کلام گوشیهای ما تبدیل به امتداد بیرونی و بخشی از بدن شده اند که تاثیرات عمیقی بر خود اصلی ما دارند!بعد از حدود ۹ سال صرف کردن شبانه روز زندگی در بیزنس موبایل کم کم دارم درک میکنم که شعارهایی که غولهای مخابراتی میدادند بدون اینکه آب از آب تکان بخورد چه بلای به سر زندگی ما آورده و ما بیخبرانیم!“زندگی دیجیتال” چیزی از روح زندگی واقعی باقی نگذاشته است! روزگاری برای اینکه به دلدار برسانیم که فلانی دوستت دارم باید مرارتها میکشیدیم و در خیلی از مواقع هم شرم حضور و یا ترس آبروریزی و … باعث چه داستانها که نمیشد! آن روزها دوستت دارم حرمت داشت!امروز به لطف آیکونها در کسری از ثانیه آی لاو یو با یک بوس اضافه برای کسی که یک روز هم از اشناییمان نمیگذرد ارسال میکنیم و من هرگز از دریافت پیام آی لاو یو باس روی وایبرم از همکاری که با مرخصیش موافقت کردم تعجب نمیکنم! آن روزها پیام رسانهای رایگان نبودند تا با تابلوی “فقط با جنبه ها وارد شوند” مرد و زن مردم ما را در گروههای بی شمار به چالش بی شرمی و دست انداختن همه ارزشها و مفاهیم بکشند! امروز ما جنبه داریم اما دیگر حیا نداریم! به همین سادگی!غول سوئدی مخابرات میگفت “ما شما را بهم وصل میکنیم!” اما نگفت که هزینه این اتصال تنها قبض موبایل ما نخواهد بود! هزینه این اتصال همه آن لحظات زیبایی است که از دریچه چشم خود نمیبینیم تا با دوربین اسمارت فون خود، برای اینستاگرام و فیسبوک عکس بگیریم و آپلود کنیم تا استراتژی تولید محتوی و داده فروشی روز به روز فربه تر شود! دریغ از همه خلوتهایی که زائل شد و همه تنهاییهایی که میتوانست سرچشمه خلق تازه ها شود.آری ! هیچکس تنها نیست، همه به هم وصلند و مشغول کشتن روح زندگی و لحظات هستند! ۹۳ میلیون نفری که روزانه حدود ۱ میلیون دلار فقط روی اپلیکیشن candy crush خرج میکنند تنها نیستند چون روزانه معادل ۱۷۶۰ سال وقت برای ست کردن دانه های رنگی آتش میزنند!زندگی دیجیتالاین آش اینقدر شور شده که بالاترین حد ابراز علاقه به کسی این است که بگوییم حتی از موبایلم هم بیشتر دوستت دارم! اگر روزی on-line بودن هدیه بود، امروز در دنیایی که تعداد گوشیهای زیر هر سقف از تعداد آدمها بیشتر است بالاترین حد احترام و علاقه وقتی با کسی هستیم شاید این است که دیسکانکت باشیم و فقط برای او! اگر چه امروز گریزی از اینهمه اتصال و ارتباط نیست اما باور کنیم شاید روزی ۱ ساعت دیسکانکت حال همه ما را بهتر خواهد کرد.

عکس / نوروز 90 با هنر ایرانی


افزایش مومیایی های تقلبی کرمان + عکس

$
0
0
به گزارش خبرنگار مهر در کرمان، استان تاریخی کرمان طی یک سال گذشته درحالی شاهد کشف سومین مومیایی تقلبی در هنگام معامله قاچاقچیان بین المللی عتیقه است که طبق نظر کارشناسان میراث فرهنگی اصولا مومیایی کردن اجساد در فرهنگ ایرانیان باستان جایگاهی ندارد و این نوع روش تدفین منحصر به برخی تمدنهای از جمله تمدن مصر است.با این وجود طی سالهای گذشته شایعاتی در خصوص مومیایی شاهزاده ایرانی و قاچاق آن به خارج از کشور منتشر شد و طی سال گذشته در کرمان نیز قاچاقچیان سعی کردند جسد یک نوزاد سه ماه را بجای مومیایی کوتوله شهدادی معامله کنند.پیش از آن نیز جسد دختر بچه ای در کرمان در سطل زباله در شهر کرمان پیدا شد که برخی از مسئولان در ابتدا از مومیایی بودن آن خبر دادند اما چند ساعت بعد همان افراد خبر مومیایی بودن آن جسد را نیز تکذیب کردند.این درحالی است که پس از زمین لرزه بم و تخریب بخشی از باروهای ارگ بم در بین دیوارهای این ارگ جسد چندین کودک پیدا شد که به شیوه ای بسیار شبیه مومیایی کردن اجساد در دیوارهای شهر دفن شده بودند.مردم محلی شهر جیرفت و ساکنان کنار صندل نیز از کشف برخی از اجساد به صورت مومیایی در حفاریهای غیر مجاز سالهای گذشته این منطقه توسط مردم خبر می دهند.طی روزهای اخیر نیز خبر کشف یک جسد مومیایی در بخش گلباف از توابع شهرستان کرمان منتشر شد که قاچاقچیان بین المللی قصد خارج کردن آن از کشور را داشتند.مرد نمکی ارزش تاریخی نداردفرمانده نیروی انتظامی گلباف در این خصوص به خبرنگار مهر در کرمان گفت: این جسد طی ۴۸ ساعت گذشته و در جریان یک عملیات اطلاعاتی از سه قاچاقچی بین المللی کشف شده است.سروان مراد حیدری گفت: پس از کشف این جسد از این افراد جسد مومیایی شده در اختیار کارشناسان میراث فرهنگی قرار گرفت که در نهایت مشخص شد این جسد مومیایی نیست بلکه جسد مردی است که در نمک زار دفن شده و به علت شرایط خاص منطقه جسد به حالت مومیایی تبدیل شده است.وی ادامه داد: این مرد نمکی هیچ ارزش تاریخی و ریالی ندارد.وی درخصوص نحوه دستگیری اعضای این باند گفت: این افراد سعی داشتند عکس جسد را از طریق ایمیل به خریدار ارسال کنند.سروان حیدری افزود: قرار بود این جسد توسط قاچاقچیان از استانهای شرقی به سمت استانهای مرکزی و درنهایت به خارج کشور منتقل شود.افراد ساده لوح در دام قاچاقچیان حرفه ایمحسن موحدی، معاون فنی میراث فرهنگی کرمان در گفتگو با خبرنگار مهر در کرمان اظهارداشت: کارشناسان میراث فرهنگی جسد را بررسی و به تقلبی بودن آن پی برده اند.وی ادامه داد: نوع تدفین مومیایی در تاریخ ایران وجود ندارد و این اجساد تقلبی هستند و افراد ساده لوح در دام برخی افراد سود جو قرار می گیرند.وی گفت: در دی ماه سال گذشته نیز جسدی به عنوان مومیایی از منطقه تاریخی شهداد به وسیله قاچاقچیان در حال معامله بود که پس از کشف این جسد مشخص شد این جسد نیز تنها یک کودک سه ماه بوده است که بدلیل قرار گرفتن در شرایط خاص به شکل مومیایی تبدیل شده است.

بازی رایانه‌ای نیاز به فروشگاه تخصصی دارد

$
0
0
حسین احمدی، بازی‌ساز در گفتگو با خبرنگار مهر ضمن اشاره به اینکه ما در ایران، صنعت بازی‌سازی نداریم گفت: علاوه بر این‌که بازی‌سازی در کشور ما به صنعت تبدیل نشده، فروشگاهی هم به طور تخصصی به بازی‌های رایانه‌ای اختصاص پیدا نکرده و فروشنده بازی معنی ندارد چون سودی برای بازی‌های ایرانی وجود ندارد. با بازی موبایل، صنعت جریان‌سازی شکل نمی‌گیرد. آنچه اهمیت دارد ساخت بازی‌های PC است. او به شرایط بسیار بد بازی‌سازی کامپیوتری در ایران اشاره و بیان کرد: در شرایط کنونی بسیاری از شرکت‌های بازی‌سازی با مشکل مالی روبه‌رو هستند و وضعیت مالی بازی‌سازها بسیار وخیم است. این شرایط، تنها گریبانگیر بازی‌سازان نیست بلکه ناشران را هم مبتلا کرده است. به گفته مدیر شرکت آروین تک، مشکل مربوط به بازار بازی‌های رایانه‌ای را بازی‌سازان و شرکت‌های بازی‌سازی نمی‌توانند برطرف کنند؛ رفع این مساله به یک سیاست کلان نیاز دارد و پیگیری‌های بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای را می‌طلبد. احمدی ورود بازی‌های خارجی را مهم‌ترین مشکل بازی‌سازان دانست و افزود: نگرانی امروز ما تولید بازی خوب و با کیفیت نیست؛ نگرانی عمده ما این است که بازاری برای بازی‌های ایرانی وجود ندارد و خانواده‌ها رغبتی به خرید تولیدات داخلی نشان نمی‌دهند. افزایش قیمت بازی خارجی یک راه درمان است به گفته سازنده بازی «سرعت‌شکنان»، یکی از راه‌های درمان، افزایش قیمت بازی‌های خارجی است. بازی‌هایی که تنها با نصب یک هولوگرام از حالت غیرقانونی خارج شده و به یک بازی مجاز تبدیل می‌شوند. معلوم است تا وقتی بازی‌های خارجی باکیفیت، به قیمت سی‌دی‌های فله‌ای به فروش می‌رود کسی سرغ بهترین بازی‌های خارجی نمی‌رود. احمدی در پاسخ به این‌که کدام‌یک از ژانرهای بازی مخاطبان بیشتری دارد، بیان کرد: معمولا، بازی‌های اکشن، طرفداران بیشتری دارند و پرهیجان‌تر هستند اما هر سبک، مخاطب خاص خود را دارد و بازی‌سازها باید به گونه‌های مختلف توجه کنند. مدیر شرکت آروین‌تک به مراحل تولید بازی رایانه‌ای «شتاب در شهر ۲» اشاره کرد و گفت : این بازی با نام «سرعت شکنان»، مراحل تولید را سپری می‌کند. مرحله ساخت بازی «شتاب در شهر ۲ » اردیبهشت سال ۹۴ به اتمام می رسد و اوایل تابستان وارد بازار گیم می‌شود. بازی رایانه ای شتاب در شهر ۲(سرعت شکنان) به نویسندگی علی صادقی و مدیر طرح حسین احمدی با سبک ورزشی و مسابقات، پیشتر از شورای صدور پروانه ساخت بنیاد ملی بازی‌های رایانه‌ای مجوز تولید دریافت کرده است.

فهرست اولیه جایزه جورج اورول منتشر شد

$
0
0
به نقل از سایت رسمی این جایزه، ۱۲ کتاب، ۱۵ روزنامه‌نگار و ۱۴ گزارش اجتماعی در سه بخش جوایز جورج اورول ۲۰۱۵ جای گرفته‌اند. در بخش جایزه کتاب که به کتاب‌های سیاسی تعلق می‌گیرد، ۴ نویسنده نوقلم در کنار نویسندگان سرشناس سیاسی وارد این فهرست شده‌اند. جایزه اورول که معتبرترین جایزه بریتانایی برای کتاب‌های سیاسی است، دیروز از میان صدها شرکت کننده، ۱۲ کتاب را برای رقابت امسال انتخاب کرد. کلر آرمیت‌استید، گیلیان اسلوو و تونی رایت گروه داوران امسال بخش کتاب را تشکیل داده‌اند. جایزه برندگان هر بخش ۳ هزار پوند است که برندگان خود را ۲۱ ماه می‌خواهند شناخت. پرفسور جین سیتون مدیر این جوایز، نامزدهای این دوره را خوب و شوک برانگیز توصیف کرد. نامزدهای بخش کتاب عبارتند از: جیمی برایت برای «شبکه تاریک»، جان کمبل برای «روی جنکینز»، رانا داسگوپتا برای «جوشش دهلی»، دان دیویس برای «از منظر ساده: زندگی و دروغ های جیمی سویل»، نیک دیویس برای «حمله هک»، رابرت فورد و متیو گودوین برای «شورش در جناح راست»، ضیا حیدر رحمان برای «در روشنای آنچه می‌دانیم»، دیوید کیناستون برای «بریتانیای مدرن»، لوییزا لیم برای «جمهوری خلق فراموشی»، دیوید مارکاند برای «سلطنت ثروت: مقاله‌ای درباره بریتانیا، اکنون»، جیمز میک برای «جزیره خصوصی: چرا بریتانیا اکنون به دیگران تعلق دارد» و لارا پاوسون برای «به نام مردم: کشتار فراموش شده آنگولا» این جایزه که در سال های آخر زندگی جورج اورول راه‌اندازی شد، به اثری که به حس آثار جورج اورول وفادار و در زمینه سیاسی نوشته شده باشد، تعلق می‌گیرد. شکل جدید این جایزه از سال ۱۹۹۳ توسط پروفسور سر برنارد کریک راه اندازی شد و اولین جایزه خود را سال ۱۹۹۴ اهدا کرد. ​اورول نگارش آثاری ماندگاری همچون «۱۹۸۴» و «قلعه حیوانات» را در کارنامه دارد.

جراحت دست جانی دپ و تاخیر در رسیدن دزدان دریایی

$
0
0
هالیوود ریپورتر، طولانی شدن مصدومیت دست جانی دپ کار فیملبرداری «دزدان دریایی کاراییب: مرده‌ها حرف نمی‌زنند» را با مشکل روبه رو ساخته است. در حالی که جانی دپ برای جراحی دستش راهی آمریکا و فیلمبرداری این فیلم متوقف شده، انتظار می‌رود از حدود نیمه آوریل کار فیلمبرداری با بازگشت دپ از آمریکا و بهبود جراحی دستش، در ساحل گلد استرالیا دوباره از سر گرفته شود. در حالی که انتظار می‌رفت این فیلم تنها با توقفی دو هفته‌ای روبه رو شود، و تهیه کنندگان گفته بودند این مصدومیت حداقل تاثیر را در روند تولید فیلم ایجاد کرده؛ اما این فاصله اکنون حداقل چهار هفته به طول می‌انجامد، زیرا دپ نیاز داشت تا با گذاشتن پلاتین در انگشت دستش مدتی از کار فاصله بگیرد. مصدومیت او در حال فیلمبرداری در اوایل ماه مارس در استرالیا رخ داد. دپ در این فیلم بار دیگر در نقش کاپیتان جک اسپارو ظاهر می‌شود تا پنجمین قسمت فیلم چند میلیارد دلاری «دزدان دریایی کاراییب» در کنار جفری راش و خاویر باردوم ساخته شود. با این حال هنوز دقیقا روشن نیست که جانی دپ چه زمانی به کار فیلمبرداری بازگردد. این در حالی است که در چند روز اولیه نبود وی، بخش هایی که می‌شد بدون حضور او ساخته شود، جلوی دوربین رفت. اما این تاخیر به این معنی است که حداقل نیمی از ۴۰۰ نفری که در کار تولید این فیلم دیسنی هستند که با بودجه بالایی در دست تولید است و در استرالیا فیلمبرداری می شود، تا بازگشت دپ ، بیکار خواهند بود. مجموعه فیلم های «دزدان دریایی کارائیب» هنوز هم در صدر پرخرج ترین فیلم های ساخته شده هالیوودی قرار دارند. جدیدترین فیلم این مجموعه که «دزدان دریایی کارائیب: در پایان دنیا» نام داشت و در سال ۲۰۰۷ ساخته شد، با بودجه باورنکردنی ۳۴۱.۸ میلیون دلار تولید شده بود. با این وجود، با توجه به تمام بودجه خرج شده، این فیلم درآمدی کم تر از فیلم های قبلی این مجموعه، یعنی «صندوقچه مرد مرده» و «روی موج های بیگانه» داشت. هنوز ۱۴ هفته از کار فیلمبرداری این فیلم باقی مانده و ۷ جولای ۲۰۱۷ برای اکران آن تعیین شده است.

پای باب اسفنجی و دوستان به زمین باز شد/ دزدی دستور پخت همبرگر

$
0
0
واداران باب اسفنجی که سال‌هاست این شخصیت و دیگر دوستانش را که موجودات زیرآبی هستند در قالب سریالی انیمیشنی دنبال کرده‌اند، برای بار دوم شاهد حضور این جماعت روی پرده‌های بزرگ سینماها بوده‌اند. پل تیبیت فیلم ۹۳ دقیقه‌ای «باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» را بر مبنای فیلمنامه جاناتان ایبل و گلن برگر ساخته است. آنتونیو باندراس، بیل فیگر بک و تام کنی از صداپیشگان این فیلم هستند. تام کِنی، کسی که هیلنبرگ صدایش را برای صداگذاری روی باب پسندید، می‌گوید: باب اسفنجی از لحاظ سنی نه بزرگ بود نه بچه، مثل جری لوئیس … که ظاهر آدم بزرگ‌ها را دارد اما رفتار و حرکاتش بچه‌گانه است. باب اسفنجی ستاره‌های این مجموعه باب یک اسفنج و پاتریک یک ستاره دریایی هستند؛ دو دوست صمیمی که با هم اوقات خوشی را می‌گذرانند و به بازی‌ها و شادی‌های بی حد و وصف کودکانه می‌پردازند و البته آقای خرچنگ که عاشق پول است و تنها چیزی که او را تحریک می‌کند مال اندوزی است. «باب اسفنجی» انیمیشنی دوبعدی و کم‌خرج، با شخصیت‌ها و منطق داستانی بسیار ساده‌ است. باب اسفنجی شخصیت اصلی این انیمیشن یک اسفنج زرد مکعبی است که در خانه آناناسی‌اش به تنهایی زندگی می‌کند و مثل یک کارمند وظیفه‌شناس، هر روز در رستوران کراستی کراب پیش آقای خرچنگ کار می‌کند و همبرگر خرچنگی درست می‌کند. او هرروز قبل از کار در کلاس آموزش رانندگی خانم پاف شرکت می‌کند و عاشق شکار عروس دریایی است. او یک حیوان خانگی هم دارد: گَری حلزون دست‌آموز باب که شبیه سگ‌ها رفتار می‌کند، اما صدای گربه درمی‌آورد! باب اسفنجی این شخصیت‌ها و شخصیت‌های دیگر دنیای زیرآبی «بیکینی باتم»، همه شخصیت‌هایی ساده هستند که در طول ۱۴ سالی که از تولید این مجموعه می‌گذرد، تغییر مهمی نکرده‌اند و همیشه همان اخلاق‌ها را دارند و همان کارها را انجام می‌دهند. با این حال جوردن هافمن منتقد گاردین، معتقد است در فیلم جدید این گروه، کشاندن داستان به مبارزه‌ای ابرقهرمانی باعث تضعيف يک دنباله خوب شده است. در عین حال «فيلم باب اسفنجی: اسفنجی بيرون از آب» ۹۰ دقيقه پر از هيجان به مخاطبانش عرضه می‌کند که برای فهميدنش نياز چندانی به آشنایی با داستان اين شخصيت کارتونی تقريبا ۱۵ ساله وجود ندارد. مطمئناً شباهت‌ها و اشاره‌هایی بین فیلم و داستان‌های سریال تلویزیونی برای طرفداران پر و پا قرص آن در داستان اين دو وجود دارد اما اين فيلم در وهله اول هدفش شاد کردن کودکان و روده بر کردن بزرگ‌ترها است. البته گرچه تأثيرش بسيار زودگذر است، اما روی هم رفته در طول تماشای فيلم موثر است. اما شوخی‌های نغز تنها عامل خنده دار بودن فيلم نيستند، بلکه تنوع نيز نقش مهمی در آن دارد. باب اسفنجی این مجموعه‌ که تا به امروز هفت جایزه گُلدن ریل، هشت جایزه‌ منتخب کودکان آمریکا، هشت جایزه آنی، دو جایزه منتخب کودکان اندونزی، یک جایزه منتخب کودکان فیلیپین، یک جایزه انجمن منتقدان تلویزیون و یک جایزه‌ امی به‌دست آورده است. در حالی که این انیمیشن با هزینه تولید ۷۴ میلیون دلار ساخته شد در مجموع موفق به کسب ۲۸۷ میلیون دلار شد. قصه از کجا شروع شد؟ دوربين فيلمبرداری ابتدا ما را با آنتونيو باندراس در هيبت انسانی به عنوان دزد دريایی روبه رو می‌کند که دارد کتابی درباره روستای بيکينی باتم، محل زندگی باب اسفنجی می‌دزد. راوی ريشوی داستان با لهجه ايبری مبالغه شده‌اش شروع به گزافه گویی درباره جماعت انيميشنی دوست داشتنی مجموعه می‌کند. باب اسفنجی، همانی که در مغازه آقای خرچنگ همبرگرهای مخصوص درست می‌کند. آقای خرچنگ، گرچه ممکن است کمی ناخن خشک باشد، اما هميشه حق با او است. پلانکتون، موجود بد ريزه ميزه، مدت‌ها است که در پی ربودن فرمول سری همبرگرهای آقاي خرچنگ است و بالاخره راهی برای ربودن آن از صندوقچه رستوران آقای خرچنگ پيدا می‌کند. يک اتفاق پيش بينی نشده باعث ناپديد شدن اين دستور پخت می‌شود و حالا باب اسفنجی و پلانکتون بايد با پيوستن به گروهی دنبال آن بروند چون نبودن همبرگرهای آقای خرچنگ منجر به آشوب در دهکده بيکينی باتم شده و در چشم بر هم زدنی اين موجودات آبی بازيگوش به قهرمانان فراآخرالزمانی با لباس‌های چرمی و چيزهای ديگر تبديل می‌شوند. باب اسفنجی این فيلم با حضور زوج هنری باب اسفنجی و پلانکتون، پر است از ماجراهای مختلف مانند سفر فرضی درون مغز پشمکی باب اسفنجی و گشت و گذار در ماشين زمان. در يکی از اين گشت و گذارها با ماشين زمان با اسکوييدواردسوروس رکس، نسخه ژوراسيکی غول پيکر اما با نمک صندوق‌دار خسيس آقای خرچنگ به نام اسکوييدوارد آشنا می‌شويم. منتقد گاردین در این باره می‌نویسد: حتی اگر بهترين قسمت فيلم گپ زدن بابلز، دلفين فوق‌العاده باهوشی که به صورت هرمی در فضا شناور و مشغول مراقبت از کهکشان ما است، باشد، اما هيچ يک از اين‌ها تأثيرگذارتر از باب اسفنجی الکی خوش که انگار هميشه در بهترين حالت است، نيستند. باب اسفنجی اقدام آخر فيلم که وارد کردن اين گروه به دنيای واقعی است، حماقت را به درجه اعلی می‌رساند. در ساحلی پرجمعيت، نسخه‌های سه بعدی باب اسفنجی، اسکوييد وارد، پاتريک ستاره دريايی بنفش رنگ، و ديگران برای جستجوی همبرگرهای خرچنگ به دردسر می‌افتند. اينجاست که داستان با نشان دادن آنتونیو باندراس به عنوان عامل بدبختی‌های فعلي بيکينی باتم وارد بعد دیگری می‌شود. او رهبری گروه دزدان دریایی را برعهده دارد که قصد حمله به زمین را دارند. شخصیت‌های انیمیشن باب اسفنجی: شخصیت اصلی این فیلم باب است. باب اسفنجی شلوار مکعبی یک اسفنج دریایی ساده، خوش قلب و دوست داشتنی با افکاری کودکانه است. گاهی سعی می کند به دیگران کمک کند و گاهی فقط می‌خواهد بازی کند اما در این میان گاهی هم خرابکاری هایی بی قصد و غرض می کند که موجب خنده می شود. پاتریک دوست باب اسفنجی: دوست صمیمی باب پاتریک یک ستاره دریایی کله پوک است که معمولاً او را همراهی می کند. او همسن باب است، اما هیچ‌وقت کار نمی‌کند و زیر یک سنگ زندگی می‌کند. خیلی‌ها بر این باورند که پاتریک بار نقش اصلی را به دوش می‌کشد او با ساده دلی و مهربانی و البته طراحی چهره منحصر به فردش جای خود را در دل بسیاری از علاقه‌مندان این کارتون باز کرده است. باب اسفنجی اختاپوس: شخصیت خودخواه و بدشانسی که در همسایگی باب اسفنجی زندگی می‌کند. او هشت پایی خودخواه است و از باب اسفنجی به خاطر رفتار بچه‌گانه‌اش خوشش نمی‌آید. تنها آرزوی او در زندگی، نوازنده شدن است. آقای خرچنگ: رییس خیلی خیلی خسیس رستوران خرچنگ. هدف او در زندگی جمع کردن پول است. پلانکتون: رییس رستوران چام باکت که همیشه دنبال فرمول سری همبرگر خرچنگی است، شخصیت منفی این کارتون است. او که در طرف دیگر شهر رستوران دارد، به شدت با آقای خرچنگ در رقابت است و در این راه حاضر است هر چیزی را فدا کند. سندی: سنجابی است اهل تگزاس که به کمک یک حباب که لباسی شبیه لباس فضانوردان را شکل می‌دهد، زیر آب رفت و آمد می کند. او برعکس پاتریک، کاملاً عاقل است و اصلاً حرکات بچه‎گانه ندارد. در حقیقت دانشمندی است که روی کره ماه تحقیق می‌کند و گاهی به آنجا سفر می‌کند. باب اسفنجی خانم پاف: معلم مدرسه رانندگی است. این ماهی چاق هنوز هم بعد از سال‌ها موفق نشده به باب اسفنجی رانندگی یاد بدهد. مرد دریا و پسر صدفی: ابر قهرمانان بیکینی باتم که خیلی پیر شده اند و باب اسفنجی و پاتریک طرفداران درجه یک آن ها هستند. کیفیت تکنیکی انیمیشن این فیلم ترکیبی از دو بخش لایو اکشن و انیمیشن است. در فیلم «باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» باب اسفنجی، پاتریک و بقیه دوستانشان در همان فرم دو بعدی انیمیشنی خود تصویر شده‌اند اما در بخشی از فیلم که‌ آن‌ها باید بیرون از آب و روی خشکی بروند تا بتوانند دنیا را نجات دهند، انیمیشن سه بعدی و با استفاده از تکنولوژی سی‌جی‌آی ساخته شده‌است. باب اسفنجی انیمیشن همچنان با استفاده از رنگ‌های شاد قصد دارد توجه کودکان را به خود جلب کند و چشم‌اندازی مفرح برای بزرگ‌ترها ایجاد کند، اما مطمئنا خود تولیدکنندگان نیز می‌دانند که از نظر تصویری قرار نیست با انیمیشن‌های پیکسار یا استودیو گیبلی رقابت کنند. همانطور که طرفداران قدیمی این مجموعه به خوبی می‌دانند، تلاش‌های گذشته باب اسفنجی برای بیرون آمدن از آب، و هواخوری خیلی خوب پیش نرفته‌؛ البته به غیر از یک صحنه دو بعدی به یاد ماندنی به دیوید هسل‌هاف در فیلم قبلی. در فیلم جدید، پل تیبیت کارگردان قدیمی این مجموعه مسئولیت ساخت صحنه‌های زیرآب را بر عهده داشته و مایک میچل هم سکانس‌های لایو اکشن را کارگردانی کرده است. با این حال و با کمک تمام داستان‌های نتیجه کاذبی که جانات ایبل و گلن برگر وارد فیلمنامه کرده‌اند، این دو دنیا هیچ وقت نمی‌توانند با هم یک کل کامل را تشکیل دهند. سوررئاليسم بصری عجيب، مانند نماهای گرفته شده از چشم پلانکتون وقتی که از خنده ­های باب اسفنجی شکنجه می‌شود می‌توانند در قالب ترفندهای بصری هوشمندانه ­ای متبلور شوند. پیشینه انیمیشن سال ۱۹۹۹ پرو‍ژه ساخت باب اسفنجي به كارگرداني استیون هيلن‌برگ در استودیوی نیکلودیون کلید خورد و دو موجود بامزه به نام‌های باب اسفنجی و پاتریک ثمره ساخت این سریال کارتونی بودند. استیون هیلن‌برگ، طراح، نویسنده، انیمیشن‌ساز و مدیر تولید مجموعه «باب اسفنجی شلوار مکعبی» در اصل یک زیست‌شناس دریایی است. او بعد از ساخت مجموعه‌ انیمیشن «زندگی مدرن روکو»، طرح ساخت این انیمیشن را در سال ۱۹۹۳ میلادی به شرکت نیکلودیون داد. باب اسفنجی در مرحله پیش‌تولید این انیمیشن که تا سال ۱۹۹۹ طول کشید، ابتدا به پیشنهاد باب بوردن، طراح انیمیشن و کمیک‌استریپ، نام «اسپانج‌بوی» یا «پسر اسفنجی» برای این انیمیشن انتخاب شد؛ شخصیتی به شکل اسفنج، با یک کلاه قرمز و یک لباس رسمی که در ادامه با پیشنهاد هلین‌برگ، این شخصیت به «باب اسفنجی» تغییر کرد. اولین قسمت باب اسفنجی در اولین روز ماه مه ۱۹۹۹ آماده پخش شد و در شبکه های ام‌تی‌وی نت‌ورک و نیک‌تونز که در آن زمان شبکه های مشهور و پربیننده‌ای بودند پخش و با استقبال فراوان مردم روبه رو شد. بنابراین تولید این برنامه ادامه پیدا کرد و تا امروز ۹ فصل از آن ساخته و پخش شده که به معنی بیش از ۲۰۰ قسمت تلویزیونی است. داستان هر قسمت معمولاً در شهر بیکینی باتم که شهری است در زیر اقیانوس آرام اتفاق می‌افتد، جایی که در آن باب اسفنجی در خانه ای به شکل آناناس به همراه حیوان خانگی‌اش زندگی می‌کند. باب اسفنجی در رستوران آقای خرچنگ کار می کند و با اینکه شغل بسیار ساده‌ای دارد اما کارش را خیلی دوست دارد و از آن راضی است چون خود باب اسفنجی هم شخصیت بسیار ساده ای دارد با افکاری کودکانه… باب اسفنجی «اسفنجی بیرون از آب» اولین نمایش صفحه بزرگ این شخصیت بعد از سال ۲۰۰۴ است. در واقع سال ۲۰۰۴، پس از پخش سه فصل از این مجموعه، اولین انیمیشن بلند باب اسفنجی با نام «باب اسفنجی شلوار مربعی» با بودجه ۳۰ میلیون دلاری ساخته شد. این فیلم شامل یک نقش‌آفرینی کوتاه از دیوید هسلهاف بود که نقش خودش را بازی می‌کرد. این فیلم توانست با نمایش در سینماهای آمریکا، به فروش ۸۵ میلیون دلاری برسد و نشان داد ساخت انیمیشنی با هزینه پایین و جذب مخاطب، هنوز هم امکان‌پذیر است. انیمیشنی برای کودکان این انیمیشن با همه سادگی و شخصیت‌هایی که به واقع کارتونی از زندگی واقعی، اما با عکس‌العمل‌های و رفتارهای اغراق شده و گاه بسیار احمقانه هستند، می‌تواند کودکان و نوجوانان را سرگرم کند. باب اسفنجی موجود ساده لوح و مثبت اندیشی است که همه چیز را بر اساس ذهنیت خویش مثبت تلقی می‌کند و تمام ناملایمات را با ذهن خود به نیروی مثبت برای بازی یا حیات کودکانه تغییر می‌دهد. باب اسفنجی شخصیتی است که با حس کودکانه تناسب دارد. باب اسفنجی او فقط شاد و ساده نیست، بلکه دروغ نمی‌گوید، فداکار و وظیفه شناس است، دوستانش را تنها نمی‌گذارد، کمتر عصبانی می‌شود، همه را دوست دارد و حتی اگر از آنها بدی دیده باشد، راه درست را در برابر دیگران انتخاب می‌کند. به همه این دلایل او موجودی از دنیای کودکان است که مخاطبانش را پای تلویزیون می‌نشاند و به خانواده ها اجازه می‌دهد تا با خیال راحت از او استقبال کنند. اهداف فرهنگی فیلم برخی از منتقدان داخلی معتقدند چون یکی از بامزه‌ترین و دوست داشتنی‌ترین کاراکترای کارتون آقای خرچنگ است و او نماد پول پرستی است، این امر به معنی تلاشی برای جانداختن این فرهنگ در میان کودکان است. در عین حال مشکل انیمیشن با دزدیده شدن فرمول ساخت همبرگر آغاز می‌شود و اصولا همبرگرهای خرچنگی نقطه مرکزی داستان را تشکیل می‌دهند و همین تکیه می‌تواند به معنی تلاش برای جا انداختن فرهنگ آمریکا باشد. در عین حال تلاش آقای خرچنگ برای حفظ فرمول همبرگر خاص رستورانش به معنی تلاش بر حفظ انحصارگری و ... است. منتقدان چه می‌گویند؟ باب اسفنجی «فیلم باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» در کل نقدهای مثبتی را از منتقدان دریافت کرده است. این فیلم در وبسایت راتن تومیتوز از میان ۸۲ نقد مختلف امتیاز ۷۸ درصد و ۶.۴ از ۱۰ را کسب کرده است. بیانیه کلی این سایت درباره فیلم به این شرح است: «باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» نمی‌تواند قلب تماشاچیان بسیاری که طرفدار این مجموعه نیستند تصاحب کند، اما برای آن‌هایی که به آن باور دارند یک انفجار رنگ‌آمیز دیگر با لذت دیوانه‌وار است. این فیلم در وبسایت نقد متاکریتیک نیز امتیاز ۶۲ از ۱۰۰ را به خود اختصاص داده و ۲۷ منتقد مختلف به آن نقدهای در کل مثبت داده‌اند. نقد اندرو بارکر از ورایتی تا آنجا که به مسایل دریایی مربوط می‌شود، پیشی گرفتن از اوج فیلم سال ۲۰۰۴ «باب اسفنجی شلوار مکعبی» که در آن سرنوشت قهرمانان داستان‌مان به پرپشتی موهای پای دیوید هاسل‌هاف بسته بود سخت است. فیلم جدید ممکن است نتواند درست به همان نقطه بالا برسد، اما با استفاده کامل از سوررئآل بودن مجموعه داستان‌های نیکلودئون، ثابت می‌کند که به همان اندازه به یادماندنی است. با وجود اینکه بازاریابی فیلم بیشتر گسترش شخصیت‌ها را به فرمت سه بعدی سی‌جی برده است، بیشتر دو پرده اول فیلم شبیه به کارتون‌های تلویزیونی استیون هیلن‌برگ هستند که روایت‌های لایو اکشن یک دزد دریایی تندمزاج (آنتونیو باندراس) در آن پراکنده شده‌اند و داستان را به دسته‌ای از مرغ‌دریایی‌های سخن‌گو ارتباط می‌دهند. باب اسفنجی با مدت زمان ۹۲ دقیقه، تمام ماجراجویی‌ها و صحنه‌های بدون توقف دیوانه‌وار فیلم ممکن است برای اذهان غیرپریشان بزرگسال تماشاچی کمی بیش از حد باشد و چند لحظه آرام بیشتر می‌توانست بهتر باشد. باید از کارگردان تجلیل کرد که حتی یک لحظه جدی بودن را هم وارد ماجرا نمی‌کند. بعضی مواقع می‌توان احساس نابغانه پرجرات بودن و هرج و مرج فیلم را حس کرد؛ آن احساس عدم توافق نسبت به تکیه بر یک موضوع مرکزی یا آموزش دادن یک درس مهم. فارل ویلیامز چند آهنگ اصل به فیلم اضافه می‌کند و چد هوگو و شی هیلی هم حضور خود را نشان می‌دهند، با این حال هیچ یک از آن‌ها به نبرد رپ ادامه‌داری که پیتر شوکاف و لوید آکیست ستاره‌های یوتیوبی برای فیلم ساختند نمی‌رسند. نقد نیکولاس راپولد از نیویورک تایمز توصیف کردن جذبه «باب اسفنجی شلوار مکعبی» کاری بی فایده است اما از همین توضیح می‌توان برای وصف کردن ماجراجویی‌هایی که این قهرمان متوقف‌نشدنی وارد آن‌ها می‌شود استفاده کرد. فیلم جدید از فیلم پیشین سال ۲۰۰۴ روان‌تر و تازه‌تر نیست، اما تا حدی نویسندگی دیوانه‌وار و روحیه خالص از خود نشان می‌دهد که ثابت می‌کند شخصیت‌های به یادماندنی‌اش همچنان قدرت خود را دارند. این فیلمی است پر از بازی‌ با کلمه‌ها که در عین حال دنیای شگفت‌انگیز زیرآبی خود را برای ساده بودن خودخواسته جمعیت کج‌ و کوله آفریده‌اش حیرت‌انگیز نگه می‌دارد؛ کسانی مانند دوستان باب اسفنجی یعنی پاتریک، سندی سنجاب و گری حلزون که هر یک در بحران‌های آخر‌الزمانی فیلم نقشی جدید به خود می‌گیرند. باب اسفنجی نمایش‌های پر عضله شخصیت‌های فیلم که بسیار هم در تبلیغات دیده شدند تنها در بخش‌های پایانی آن دیده می‌شوند؛ آن هم برای یک نبرد لایو اکشن دوگانه که به نظر شبیه جنگ ابرقهرمان‌های اکشن، البته با چرخ‌های کمک کننده تمرینی می‌رسد. جاذبه ضروری دو لایه‌ای دموگرافیک فیلم‌های انیمیشن در این فیلم هم حضور دارد و نویسندگی خودنمایانه‌اش نمی‌تواند کودکان تماشاچی را بیشتر از آهنگ باب اسفنجی به وجد بیاورد. نقد مایکل رشت‌شافن از هالیوود ریپورتر به نظر می‌رسد خود سازندگان فیلم هم متوجه شدند که جادوی واقعی فیلم‌های «باب اسفنجی» زیر آب اتفاق می‌افتد چون حتی با وجود اینکه عنوان فیلم و تمام تبلیغات آن ممکن است به تماشاچی احساس متفاوتی بدهند، تنها بخش بسیار کوچکی از داستان‌های فیلم «باب اسفنجی: اسفنجی بیرون از آب» در حقیقت بیرون از آب اتفاق می‌افتند. اما افکت‌های لایو اکشن و جلوه‌های ویژه این فیلم به جای اینکه بتوانند آن افق‌های به نظر بی‌حد و مرز را گسترده‌تر کنند، هیچ‌وقت آن احساس سنتی دریایی زیر آب را منتقل نمی‌کنند. در حالی که تقریبا ۲۰۰ اپیزود از داستان‌های شخصیت دوست‌داشتنی استیون هیلن‌برگ پخش شده‌اند، او توانسته از ظهورش در سال ۱۹۹۹ تا به حال، بیش از هشت میلیارد دلار سود برای نیکلودئون به ارمغان بیاورد. فیلم جدید هم که با بودجه بسیار بزرگتری وارد عرصه شد، بار دیگر موفق بود. نقد جوردن هافمن از گاردین فيلم «باب اسفنجی: اسفنجی بيرون از آب» هر چند تصميم بازاريابانه حساب شده‌ای برای رفتن به سمت سوژه‌ای ابرقهرمانی گرفته که بی‌شک روی پوسترها خوش درخشيده، اما به شدت به يک سوم پايانی فيلم ضربه زده ‌است. مانند بیشتر فيلم‌های ابرقهرمانی واقعی، اين نمايش بزن بزن تا ابد ادامه دارد. يک صحنه فرار از زندان با حضور پاتريک به عنوان زندانبان، طوری کات خورده که انگار از سفرهای زمانی «۲۰۰۱: يک اوديسه فضایی» الهام گرفته است. وقتی که بابلز، دلفين فضایی، دوباره روی صحنه می‌آيد تا عوامل سازنده را معرفی ‌کند احتمالاً يا درگير عجيب بودن اين کارتون هستيد يا سالن سينما را ترک کرده‌ايد.
Viewing all 1193 articles
Browse latest View live